او ادامه میدهد: من با یکی از عکاسها آنجا بودم، در دقایق اولیه فکر میکردیم اجازه عکاسی به ما نمیدهند چرا که کلا عکاسی از ساختمان مجلس ممنوع است. در این میان خود عکاسها هم تردید داشتند میتوانند عکس بگیرند یا نه. ولی تا زمانی که صدای رگبارها زیاد نشده بود، نیروهای امنیتی به ما اجازه عکاسی نمیدادند.
وهاب زاده با اشاره به وضعیت عکاسان در شرایط بحرانی میگوید: با رایزنی و صحبتهایی که با تعدادی از سردارها انجام دادیم، شروع به عکاسی با لنز تله، البته از فاصله دور کردیم. ابتدا از نیروهای امنیتی عکس میگرفتیم که دور تا دور ساختمان بودند. هرچند طبق تجربههایی که دارم، بیشتر مواقع نیروهای امنیتی اجازه عکاسی نمیدهند، از طرفی هم تعداد عکاسان برای چنین حادثههایی زیاد است؛ به نظرم باید از قبل یک سری تدابیری را برای جایگاه عکاسها تعیین کنند تا هم ما عکسهای بهتری بگیریم و هم برای اجازه گرفتن مدام مزاحم نیروهای امنیتی نشویم.
این عکاس درباره لحظهی ثبت عکس خود که بسیار رسانهای شد، توضیح میدهد: بیشتر عکاسها در روز حادثه روبهروی ساختمان بودند و عکاسی میکردند ولی من به طور ناگهانی دیدم روی پنجرههای ساختمان یک سری آدم در حال جابهجایی هستند، برای همین نزدیک ساختمان رفتم تا اتفاقات را از نزدیک ببینم و عکاسی کنم. در همین حین چند نفر را دیدم که در حال شکستن پنجره بودند برای همین خیلی کنجکاو شدم تا علت این کار را بدانم. تا این که چشمم به بچهای افتاد که از بیرون مجلس به داخل حرکت داده شد و از طبقه پایین به بالا برده میشد. حدسم این است که بچه یکی از مراجعهکنندهها بود. نظرم به این صحنه بسیار جلب شد و سریع عکس را گرفتم.
او ادامه میدهد: همین که این عکس را گرفتم، از طرف دادستانی کل، حکمی برای ممنوعیت عکاسها آمد و بعد از آن، تدابیر شدید امنیتی حاکم شد و کم کم عکاسها هم رفتند.
اما این عکس چه ویژگیهایی داشت که توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند؟ وهابزاده میگوید: فکر میکنم این عکس یک حس بسیار انسان دوستانه را منتقل میکند و این که نیروهای امنیتی محافظ جان انسانها هستند و از طرفی یک نوع یکپارچگی هم بین نیروهای امنیتی را نشان میدهد و اینها باعث دیده شدن این عکس در بیشتر روزنامهها و خبرگزاریها شد.